کلید فهم نهج البلاغه.
کلید فهم مراد فهم بالاتر است والا فهم مقدماتی را همه می دانند مثلا فرق بین احد و واحد چیست؟؟ و...
کلید فهم مراد فهم بالاتر است والا فهم مقدماتی را همه می دانند مثلا فرق بین احد و واحد چیست؟؟ و...
علامه جعفری: در نهج البلاغه حیاتی در جریان است که هر کسی را اگر چه مقداری از فهم است ولی برایفهم عمیق نیاز به امور زیر است:
1-مدد گرفتن از خدا:
متون دینی، صاحب حی است ولی متون تجربی صاحب مرده است (نویسنده مرده) لذا وقتی صاحب حی است باید از خودش مدد جست بوعلی سینا می فرماید تفکر نوعی تضرع وکمک نزد خداست
2-تعلم و آموختنی است و صرفا با مطالعه به جایی نمی رسیم
3-بردباری در مسیر فهم است:
یمزج العلم بالحلم علماء حلماء سه بار تاکید بر بردباری در علم است سریع می خوانیم و قضاوت می کنیم صحیح نیست باید با حلم و آرامش و صبر کار را انجام داد.
3-انسان باید حقیقت گرا باشد نه هدف گرا :
یعنی به هدف توجیه یا حل مساله ای سراغ نهج البلاغه و تفسیر آن نرود بلکه به هدف یافتن حقیقت سراغش برود مثل پر کردن چاه توسط علامه حلی که زمانی که در چاه ایشان نجاستی می افتد می رود سراغ روایات می بیند که روایات دلالت بر استحباب کشیدن تمام آب چاه دارد کمی که فکر میکند می گوید من به هدف شرعی کردن چاه خانه خودم به سراغ روایات رفتم لذا اول چاه را پر می کند سپس سراغ روایات می رود لذا اگر کسی به سراغ نهج البلاغه برود به هدف حجاب و آزادی و ... باشد تحقیقات ناقص خواهد بود یعنی دنبال این باشد که با کلام امام وقران هدفش را تامین کند
4-صفای قلب است:
قرآن می فرماید یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم ٍامام علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام می فرمایند: فَإِنْ أَيْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْيُكَ فَاجْتَمَعَ وَ كَانَ هَمُّكَ فِي ذَلِكَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِيمَا فَسَّرْتُ لَكَ وَ إِنْ [أَنْتَ] لَمْ يَجْتَمِعْ لَكَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِكَ وَ فَرَاغِ نَظَرِكَ وَ فِكْرِكَ-فَاعْلَمْ أَنَّكَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ وَ لَيْسَ طَالِبُ الدِّينِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاكُ عَنْ ذَلِكَ أَمْثَل... نامه 31 نهج البلاغه
5-فقه اللغه و زیبا شناسی سخنان قرآن و نهج البلاغه یکی از اساسی ترین مباحثی است که باید بحث شود.
از کجا شروع کرده است به کجا تمام کرده چرا از این کلمات استفاده کرده است و....
مثلا خطبه متقین از میان تمام صفات اول فرمود منطقهم الثواب ( سخن گفتن را نام برد که مربوط به زبان است)
ایشان در جای دیگر قسم می خورند و می فرمایند: و الله ایمان بنده هیج نفعی ندارد مگر اینکه زبانش را حفظ کند
وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْيَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى [يَخْتَزِنَ] يَخْزُنَ لِسَانَهُ وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لَا يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْهِ ...
لذا شاه کلید تقوی حفظ زبان است.
از بیانات استاد مجد فقیهی