جایگاه قرآن
موقعيّت قرآن
قرآن كه كليد باب كنز مخفي است، بر شهپر مرغ هستي با ترنّم ترانه توحيد نسيم دلفزايش را در آسمان پر ستاره دلها و زمين پر ز لاله قلبها ميگستراند و بانگ رساي (إن هو إلاّ وحي يوحي)(نجم، 4)آن آغاز و انجام هستي را صلا ميدهد.
طلوع هور الهي در طور وجود قرآني از سرادقات خاص رحماني آغازيدن گرفته و چهره پر جلايش از پس هالههاي تجرّد و غمام ماديّت، به روشني آفتاب و به وضوح مهتاب نمايان شده است.
طنين تعليم آن (شديد القوي)( نجم، 5 )، بر آستان آن اُفق اعلي در هيئت (ذو مِرّةٍ فاستوي)(نجم، 6) با صد شوق و نوا خوش ميسرايد كه (إنّ هذا القرآن يهدي للتي هي أقوم)(اسراء، 9)
طاير ناطق قدس كه آينهدار عالم وحي است شاهبال هدايتش را كران تا كران گسترانيده و عرش و فرش را در نورديده و مُلك و ملكوت را زير نور پر فروغ خود در آورده است.
خداوند عالم كه از خزانه هدايت و مخزن سعادت، قبسي به طور موسي و طلعتي از آن به جان عيسي و بارقهاي به جودي نوح و نوري به قلب ابراهيم و اشراقي به همه صحف آسماني داشته، اكنون همه درهاي هدايت و رحمت را گشوده است. اكنون تمامي كوهها طور است، بر همه سفينهها نوح است، همه نارها نور است و جميع صحف كتاب مسطور.
آنچه بيضاء تورات موسي و فروغ انجيل عيسي و روشني و جلاي صحيفه ابراهيمي و حديث نور زبور داود بود و آنچه طلعتِ جلوه الهي در همه كتب بود از پرده غيب بدر آمد. آري بارقه بيبديل وحي از بارگاه قداست درخشيدن گرفته، با شهاب ثاقب خود، ايثار وجود و نثار نور دارد. نوري كه خود فروزان است و فروغ جوامع را نيز به همراه دارد.
صد مژده بهار دل، صد خنده سراي جان صد قهقهه بر كويش صد شوق به هر سويش
خانه دل بروبيد، جام صفا بنوشيد تن به ورع بپوشيد، كوثر جان در آمد
تفسیر تسنيم، جلد 1صفحه 16